2011-01-09

هوا بد است
تو با كدام باد ميروي
چه ابرتيره اي گرفته سينه تو را
كه با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمي شود



ترسم ای دلنشین دیرینه
سرگذشت توهم ز یاد رود
آرزومند را غم جان نیست
آه اگر آرزو به باد رود

ه.ا.سایه 

2011-01-03

تن ات گرم است
مثل عصرهای جمعه در حیاط
زیر درخت خرمالو
گس و شیرین و نرم
پارچه سفید نمدار را روی پایت می گذارم
به یاد کیک خانه پز، شیر سرد
در گرمای تهران

2011-01-02

رفیق طلایی من
آهای تویی که پشت پرده هستی
پوست طلایی ات را می شناسم
باد که می وزد
تو با چین های پرده منتشر می شوی
همه جا رنگ تو را می گیرد
رنگ کودکی، رنگ زمستان
برف و لباس نو
تو را دوست دارم
تو سرگذشت من هستی
تاریخ من